http://www.cs.uu.nl/research/techreps/repo/CS-1997/1997-39.pdf
واقعاً اینکه نسبت جوابها خود پارامتر مسأله بشود را هم میگویند unbounded؟ من فکر میکردم باید حتماً بینهایت بشود ولی در خود مقاله هم این طوری گفته.
http://www.cs.uu.nl/research/techreps/repo/CS-1997/1997-39.pdf
واقعاً اینکه نسبت جوابها خود پارامتر مسأله بشود را هم میگویند unbounded؟ من فکر میکردم باید حتماً بینهایت بشود ولی در خود مقاله هم این طوری گفته.
دریافت
حجم: 197 کیلوبایت
توضیحات: http://link.springer.com/article/10.1007%2Fs10107-010-0380-8
http://www2.informatik.hu-berlin.de/alcox/lehre/lvws1011/coalg/facility_location.pdf
مثالش غلطه که! :)) این عین کتاب وزیرانی هم هست...
من ایمیل زدم به تیای عزیزمون پرسیدم:
مثال صفحهی ۲۳۹ کتاب وزیرانی غلط است؟ چون اگر به مرکز facility دوم یک دایره به شعاع یک بزنیم، همهی شهرها روی آن میافتند. میدانیم c1 از f1 هم فاصلهی ۱ دارد، در نتیجه فاصلهی f1 از نقاط دایره به مرکز f2 حداکثر در یک نقطه ۳ میشود. (در حالتی که دو دایره مماس باشند و c1 نقطه تماس باشد سر دیگر قطر تنها نقطه به فاصله ۳ خواهد بود.)
ایدهای که از همه جالبتر بود این است که یک تابع کران برای الگوریتم به دست میآوریم. بعد بر اساس توانهای اپسیلون (یا ضریب تقریب دیگر) آن را بازهبندی میکنیم. این کار باعث میشود خطای جمعی ما ضریب اپسیلون باشد. در نتیجهی این کار جوابی که به دست میآید به دلیل اینکه از تابع کران استفاده کردیم تقریب مورد نظر ما خواهد بود.
ایدهی دیگری که دیدم این بود که فضای مسأله را بر اساس هزینهی آن به صورت یک چندوجهی صعودی/نزولی اکید ذخیره میکردند. حتی به صورت ساختمان داده مربوط به آن مسأله خاص.
چیز جدید دیگری که دیدم این بود که نامساوی مثلث را برای یک semidefinite programming به صورت برداری نوشته بودند:
(vi-vj)(vi-vk) >= 0
که هیچ ایدهای ندارم چه ربطی به نامساوی مثلث دارد؟
http://www.cs.cornell.edu/People/mpal/papers/UFL_ESA2003.ppt
اسلایدهای ارائهی سر کلاس تقریبی بچهها
مرجع: http://mahdian.org/pub.html
بالاخره فهمیدم باید چه کار کنم! :))
بعد از اینکه به فرم استاندارد در آوردیم:
اول طرفین هر نامساوی را در یک متغیر جدید ضرب میکنیم. بعد مسأله را ماکسیمم به مینیمم (یا برعکس) تغییر میدهیم و قیدها را به این صورت تغییر میدهیم که به جای یک طرف نامساوی ضریب هر کدام از متغیرهای قبلی و به جای طرف دیگر ضریب آن در تابع هدف را میگذاریم.
http://en.wikipedia.org/wiki/Linear_programming#Another_example